24)متن شکوائیه (لایحه-24) دکتر وحید تقی زاده تقدیم به حضور ریاست دادگستری بابل - بخش چهارم

ساخت وبلاگ

امکانات وب

24)متن شکوائیه (لایحه-24) دکتر وحید تقی زاده تقدیم به حضور ریاست محترم دادگستری شهرستان بابل – نسخه ویرایش شده در 1401/11/7-PDF - بخش چهارم:

https://drive.google.com/file/d/1iLZGblNRqMp7SXUz__p_qCgiHZZjmy6a/view?usp=sharing

24)The Text of the Complaint (24nd Bill) of Dr. Vahid Taghizadeh Submitted to the Honorable Head of Justice of Babol City – Edited Version on January 27, 2023 y. – PDF

24)Текст жалобы (24-й законопроект) доктора Вахида Тагизадэ, поданной Уважаемому главе юстиции города Баболь – отредактированная версия 27 января 2023 г. - PDF

Mobile, Rubika & Eitaa Iranian messengers: +989118770569 Telegram number & ID: +989015939962 & drvahid13548 Email: [email protected] Instagram: Drvahidtaghizadeh YouTube: Vahid Taghizadeh Twitter: #Taghizadeh Blogs: https://vahidtaghizadeh54.wixsite.com/blog www.vahidtaghizadeh.blogfa.com

#Taghizadeh #Тагизадэ تقی زاده# #Самолет #Боинг #Россия #2004

#чемпионат_мира_по_футболу #World_Cup #Russia #Airplane #Boeing

#هواپیما #جام_جهانی #بوئینگ روسیه #

#Vahid_Taghizadeh #Вахид_Тагизадэ وحید_تقی زاده # 1383#

ضمنا جهت تایید مجدد و احراز هویت اینجانب، تعدادی از همکارانم در "مرکز آموزش عالی علمی – کاربردی علوم و صنایع شیلاتی میرزاکوچک خان شهر صنعتی رشت" که در سالهای 1379 تا 1381 به عنوان "مشمول هیات علمی" در آنجا اشتغال داشتم و "خدمت سربازی" را گذراندم، به شرح ذیل معرفی می نمایم: 1)علی اصغر خانی پور (رئیس) 2)سید محمد تکریمی (معاون آموزشی) 3)حسین آقاجانی (منشی ریاست) 4)مهندس محمد متقی (معاون اداری) 5)مهندس ابولقاسم شریعتی (مدیر گروه تکثیر و پرورش آبزیان) 6)ابراهیم رجب زاده (مسوول آزمایشگاه فرآوری آبزیان) 7)خجسته (مسوول آزمایشگاه بهداشت و بیماری های آبزیان) 8)حسین اکبری (مسوول انتشارات) 9)صادق فاتحی (همکار آموزش ضمن خدمت و مسوول حراست) 10)حسین کافی (مسوول اول آموزش ضمن خدمت) 11)عبدالعزیز محجوب (مسوول دوم آموزش ضمن خدمت) 12)بابک تیزکار (هیات علمی و مدرس دروس تکثیر و پرورش آبزیان) 13)علی عاشوری (امور مالی) 14)موسوی (مدیر مالی) 15)سید یوسف نوری (مخابرات) 16)محمد باقر امینیان (گروه تکثیر و پرورش آبزیان) 17)مهندس حسین ارشد (گروه فرآوری آبزیان) 18)افشار ذوقی شلمانی (گروه تکثیر و پرورش آبزیان) 19)عسکری زحمتکش (گروه تکثیر و پرورش آبزیان) 20)محمد شهرستانی (نیروی خدماتی) 21)شهاب قاسمی (تاسیسات) 22)کیهان سعیدی (همسایه خانه سازمانی پلاک 10 من و شاغل در مرکز تکثیر و پرورش ماهی شهید انصاری شهر صنعتی رشت) 23)نائره بشارتی (گروه فرآوری آبزیان) 24)خانم اکبری (امور اداری) 25)آقای حق پناه (نامه رسان امور اداری) 26)آقای توان (نگهبان ورودی مرکز) 27)آقای مهدی زاده (نگهبان ورودی مرکز) 28)آقای امینی (سمعی و بصری) 29)زهرا زمانی (امور مالی) 30)آقای زاهدی (کارپرداز) 31)ابراهیم شیرزاد (مسوول آموزش دانشجویان) 32)فاطمه شریعتی (مسوول آزمایشگاه ماهی شناسی) 33)آقای خوشحال (مسوول سلف سرویس) 34)حسین مظهری (معاون دانشجوئی) و غیره. ضمنا من هیچگاه "دفتر خاطرات" نداشتم و کلیه مواردی که تاکنون در 24 لایحه و 107 کلیپ منتشره وارد نمودم، از حافظه مغز خودم نشات گرفته است که خودش "برهان قاطع" در جهت احراز هویت من می باشد. متاسفانه در نوروز 1400، هیچ پولی حتی برای اصلاح موی خودم و خرید هفت سین نوروزی هم نداشتم و فقط با پول یارانه دولتی به مبلغ ماهیانه بیست هزار تومان با کسر شدن قسط وام یارانه ای، فقط توانستم نان خالی بخورم تا از گرسنگی نمیرم و آب چاه منزل پدری حاوی اسید کلریدریک (HCl)، مایع ظرفشوئی، پرمنگنات مس "Cu(Mno4)2" و اسید سولفوریک (H2So4) نوشیدم که دچار سوزش شدید در ناحیه گلو و گرفتگی شدید صدا شدم، چندین مرتبه بیهوش شدم، روی زمین افتادم، اکثر دندانهایم شکست و چشمانم در حال کور شدن است. به دلیل دستکاری سیستم برق منزلم در گرگان و امیرکلا، توسط مامورین اطلاعات جهت کاهش میزان برق (ولتاژ) و کاهش شدت جریان برق (آمپراژ) در خانه پدری و همچنین فروش دستگاههای محافظ برق دیجیتالی تقلبی و دستکاری شده به من، تاکنون دستگاه مایکروویو، پنکه، جاروبرقی، ماهواره، موبایل هوشمند، گیرنده تلویزیون دیجیتالی (ست تاپ باکس)، شارژر موبایل، بلندگو، مانیتور کامپیوتر خانگی، هدست، چندین لامپ روشنایی و غیره دچار سوختگی شدند. همچنین یخچال فریزر، ماشین ظرفشوئی و کولر گازی نیز به همین دلیل معیوب شدند. تلویزیون هوشمند L.E.D ال.جی نیز در گرگان دچار سوختگی بورد اصلی گردید که مجبور به تعویض بورد اصلی تلویزیون شدم. همانطور که ملاحظه می نمایید، پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) در طول دوران رسالت خود به مدت 23 سال از 40 سالگی تا 63 سالگی دچار زجر و دشواری امر رسالت خود گردید، اما من از سال 1375 تا 1400 به مدت 25 سال متوالی، بدون دلیل، خطرناک ترین سموم را در غذای خودم تحمل نمودم و جنایات قتل عام خانواده و اقوامم را به مدت 30 سال متوالی از 1365 تا 1400 متحمل شدم که همه آنها بخاطر داشتن دو بال فرشته نمای زیر پوستی در پشت بدنم و تصویر چهره امام حسین (ع) روی قلبم و سایر معجزات بود. من حتی یک لقمه حرام تاکنون نخوردم و این در حالیست که اختلاس و پولشوئی، سراسر کشور را فرا گرفته است. در بهمن ماه 1399 هم، وقتی درب حیاط منزل را باز کردم، شخصی قد بلند به نام "رامین طبری"در تاریکی غروب با توجه به سوخته بودن لامپ روشنایی تیر برق داخل کوچه در کنار منزل پدری، از داخل کوچه به سمت من حمله نمود که فورا درب حیاط منزل پدری را بستم و مدتها نتوانستم زباله منزل را هم به مخزن زباله سر کوچه منزل پدری بریزم. هویت این شخص را در کمپ آریا طبرستان شناسایی کردم. در تاریخ 1/1/1400 هم، در حال رفتن به نانوایی بودم که یک مامور مخفی با لباس شخصی به من حمله کرد تا بدون ابلاغ قبلی در سایت ثنای دادگستری، مرا دستگیر نموده و با خودرو پلیس راه که در کنار بلوار نقوی، روبروی مسجد امام حسین (ع) پارک شده بود، مرا از امیرکلا به مکان نامعلومی در گرگان انتقال دهد که توانستم با هوشیاری از دست وی نیز بگریزم و به دلیل قتل عام خانواده و تهدیدات قبلی، پیشاپیش من در حالت آماده باش کامل بودم. اقدام این مامور مخفی، عملا آدم ربایی تلقی می گردد، چون بدون ارسال احضاریه یا ابلاغیه به من در سایت ثنای دادگستری و بدون اطلاع رسانی کتبی به من انجام گرفت! سپس در تاریخ 5/1/1400، چهره این مامور را در بین اعضای گروه موسیقی سنتی برنامه "بهارون" سیمای مازندران دیدم که بصورت کذائی وانمود می نمود که در حال نواختن ساز است و فورا وی را شناسایی نمودم، در حالیکه در زمان حمله به من، ماسک تنفسی زده بود و برای افراد معمولی، شناسایی وی غیرممکن می باشد. بعدا این مامور در مغازه نانوائی بربری روبروی خیابان بیمارستان کودکان امیرکلا در حال تحویل نان به مشتریان بود که برای مواجهه وی با من، در این مغازه مشغول شد تا وانمود کند که مرا نمی شناسد و پس از کشیدن کارت بانکی من در کارت خوان مغازه نانوائی، بجای تحویل کارت به من، کارت بانکی من را دور از دسترس من، روی میز قرار داد و با همکارش مشاجره ساختگی راه انداخت تا حواسم پرت شود و کارت بانکی مرا در مغازه نگهدارد و من هم متوجه این سناریو بودم و فورا به او گفتم که کارتم را بده و با نان از مغازه دور شدم و باز هم متوجه شدم که مبلغ پرداختی برای نان را که خودش وارد نمود، به مبلغ دویست تومان (دو هزار ریال) بیشتر از قیمت کل نان دریافت نمود. من در مرحله اول، بخوبی وی را با ماسک تنفسی هم شناسایی نمودم و بار دیگر ویژگیهای منحصر به فرد خود را به رخ همگان کشیدم و مجددا هشدار می دهم که از ماجرای حمله "نعمت بزرگی" با چماق چوبی مستحکم 5/1 متری به من در تاریخ 23/11/1393 در خانه پدری امیرکلا، درس عبرت بگیرید. در تیر ماه 1400 نیز در هنگام عصر وقتی از منزلم برای خرید نان خارج شدم، دیدم که یک اتومبیل پراید سفید با راننده ای که به حالت آماده باش در پشت فرمان نشسته است در وسط کوچه در نزدیکی منزل محمد تقی صفرزاده در داخل شهرک نیمای-2 ایستاده است و منتظر خروج من از منزل است، به محض خروج من از منزل، ناگهان سرعت خود را زیاد نمود و می خواست مرا با زیرگرفتن و تصادم به قتل برساند که من بلافاصله دویدم و از کوچه خارج شدم و به نانوایی رفتم که موجب درد گرفتن مجدد زانوی پای چپ من گردید که ربات صلیبی آن قبلا پاره شده است. چهره این شخص شبیه "رسول قربانی" همکارم در "دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان" بود. علاوه بر انهدام هواپیمای خواهرم در روسیه، اتفاقات دیگری هم بوقوع پیوست که تعداد دیگری از اقوام در این حوادث عمدی جان سپردند مانند آتش سوزی و انفجار عمدی اتاق پذیرایی منزل دایی کوچک من (ابوالحسن باقریان) در روستای باریک کلا که با بمب آتش زا منفجر گردید و آتش سوزی ناشی از انفجار بسیار شدید و مشکوک مواد محترقه در روز چهارشنبه سوری 1387 در یکی از منازل متعلق به خانواده کیادربندسری در شرق تهران که دنیا کافی با ناراحتی زیاد، این خانه سوخته را به من نشان داد که حاکی از قتل اقوام دیگری در آن آپارتمان بود. درباره قتل خواهر دوقلوی (لیلا زمانی) همسر قانونی من، توسط "امید خلیلی تجریشی بردبار"، طی سناریوی پیچیده ای، قاتل را به عنوان مجری برنامه "شعر یادت نره" شبکه من و تو قرار دادند تا از این فرصت برای رویارویی من و امید خلیلی استفاده کنند، چون با مشاهده فیلم جشن عقدکنان من و رویا زمانی، متوجه شدند که من ترانه های قدیمی را از حفظ هستم و می خواستند که مرا برای شرکت در این برنامه ترغیب کنند تا پس از برنده شدن، جایزه ناچیزی را بجای غرامت قتل همسر دوم من (لیلا زمانی) پس از مواجهه و رویارویی با قاتل، از دست امید خلیلی بگیرم و واکنش مرا نسبت به قاتل همسر دوم (لیلا زمانی) ببینند که پی بردن به طراحی این سناریو، خودش سرنخی برای لو رفتن امید خلیلی به عنوان قاتل "لیلا زمانی" بود. خلاصه اینکه دو همسر من یعنی "الهام" و "دنیا کافی"، به دلیل تنها رفتن به دیسکو، از زندگی من محو شدند که متاسفانه با قتل "دنیا کافی" نیز همراه بود. لذا امیدوارم که من هم به دیسکوهای زیر میدانی ایران راه یابم که درب ورودی و آسانسور آن از بخش انباری مغازه های اطراف میادین می باشد که اغلب مغازه های شلوغ و عمومی مانند سوپرمارکتها می باشند، تا غم از دست دادن "الهام" و "دنیا کافی" در دیسکوهای زیر میدانی ایران را بتوانم فراموش نمایم. ماجرای از دست رفتن "الهام" و "دنیا کافی" در دیسکوها و عدم اجازه ورود به اینجانب در ورود به دیسکو، در کلیپ انیمیشن خواننده روسی "نیکولای باسکوف" (Nikolay Baskov) با عنوان (Zaraza) نیز به تصویر کشیده شده است که این کلیپ جالب را با زیرنویس فارسی، در ویدئو کلیپ شماره 101 متعلق به نوروز 1400 نیز وارد نمودم که توصیه می نمایم آن را مشاهده نمایید. مبلغ دیه و غرامت درخواستی توسط اینجانب نیز بر اساس مندرجات ذیل می باشد: شهادت خواهرم (شهید ناهید تقی زاده) و 90 نفر از خویشاوندانم و مجموعا 400 نفر از هموطنانم در انهدام عمدی هواپیمای بوئینگ شخصی خواهرم با شلیک موشک "کروز" از ناو 306 سواستوپل نیروی دریایی روسیه در تاریخ 4/5/1383 – شهادت 18 نفر از اعضای خانواده ام و خویشاوندانم در ایران از سال 1365 تا 1394 – شهادت تعدادی از اقوام در انفجار عمدی اتاق پذیرایی منزل ابولحسن باقریان مرزونی در روستای باریک کلای مرزون آباد – شهادت تعدادی از اقوام در انفجار عمدی یکی از آپارتمان های خانواده کیادربندسری در منطقه تهرانپارس در چهارشنبه سوری 1387 که دنیا کافی با ناراحتی این آپارتمان را به من نشان داد. لذا با توجه به شهادت برادرم، خواهرم و 108 نفر از خویشاوندانم و مجموعا 418 نفر از هموطنانم، درخواست صدور گواهی و کارت خانواده شهداء برای اینجانب را دارم. – استرداد مبلغ 5/3 میلیارد دلار غرامت پرداخت شده از سوی مقامات روسیه به سعید کرامت در سال 1384 در سفر وی به مسکو که چیزی از این غرامت به من پرداخت نکرد – منزل مسکونی خانواده تقی زاده در تجریش تهران – منزل مسکونی خانواده تقی زاده در روبروی پارک نوشیروانی بابل – منزل ویلائی خواهرم (شهید ناهید تقی زاده) در ساحل باقرتنگه بابلسر- زمین ارثیه پدری مادرم (فضه باقریان مرزونی) که اکنون در اختیار علی باقریان است – زمین های ارثیه پدری علی اکبر تقی زاده در شمشیر محله روستای باریک کلای مرزون آباد – منزل پدری علی اکبر تقی زاده در شهرک نیمای دو امیرکلا – هتل پردیس متعلق به علی اکبر تقی زاده واقع در کنار شهرک نیمای یک امیرکلا – برج مسکونی متعلق به خانواده تقی زاده واقع در جنوب تهران – کارخانه جاروبرقی سازه در جاده بابلسر – کارخانه کرم سازی "مای" – کارخانه موتور سازی "تلاش" – زرگری پدرم با طلا و جواهرات مربوطه در مشهد – مینی بوس خانواده تقی زاده – هواپیمای بوئینگ خانوادگی تقی زاده – منزل شخصی و اموال همسر دوم من (لیلا زمانی) در تهران – منزل، اموال و غرامت "بیمه عمر" همسر سوم من (دنیا کافی) که قبلا خود را "بیمه عمر" نموده بود – استرداد خودرو پراید 132 سفید "SD" اینجانب به شماره (59 ایران 186 ج 74) – استرداد سرویس طلای عقدکنان که در اختیار "دنیا کافی" بود از "نیاز غنی" به اینجانب - استرداد جهیزیه و اثاثیه منزل اینجانب که در گرگان خریداری نمودم و به منزل زن کلاهبردار "نیاز غنی" منتقل گردید و با حکم "قاضی محمدرضا اصحابی" در شعبه ششم حقوقی گرگان بود که در غیاب اینجانب با گزارش کتبی پلیس کلانتری امام رضا (ع) گرگان که روی میز ناهارخوری منزل گذاشته شده بود در تیر ماه 1393 از منزل استیجاری من در مجتمع آبشار-2 گرگان در عدالت-61 خارج گردید، چون کور شدن و قتل همسرم "دنیا کافی" قبل از خرداد ماه 1393 انجام شد. این اثاثیه شامل: بوفه و ظرفهای کریستال و چینی محتوی آن – لباسشویی تمام اتوماتیک دیجیتال ال جی – یخچال فریزر بزرگ امرسان با ظرفیت کلی 330 لیتر – مایکروویو ال جی – چهار قفسه کتابخانه چوبی – یک عدد صندلی چوبی متعلق به سرویس میز ناهارخوری – دستگاه سرخ کن – دستگاه هواپز – دو تخته فرش 6 متری ماشینی – تخت دو نفره فرفوژه – میز آرایش، صندلی و آینه فرفوژه – کمد چوبی آبی رنگ متعلق به پویا – میز تحریر آبی رنگ متعلق به پویا – دستگاه آبمیوه گیری و غیره – کارخانه صنایع روی مادر خانم (فاطمه کیادربندسری یا ناهید یوسفی) – منزل محمد طاهر کیادربندسری در بابلسر – کارخانه داروسازی تهران – سایر سهام بورس شرکت های مختلف – سرمایه شرکت بیمه دانای مرکزی تهران که متعلق به خانواده تقی زاده است – کلیه اموال پدر خانم و مادر خانم کیادربندسری – دیه و غرامت تخریب سلامتی من که مبتلا به تومور سرطانی در ناحیه نخاع گردن می باشم که حاصل مصرف غذا، آب و هوای تنفسی سمی در 26 سال گذشته می باشد، بیماری قلبی من که قلبم با نیروی باطری قلبی و کیت موجود در معده ام کار می کند که توسط وزارت اطلاعات در خرداد ماه 1375 با وارد کردن مخفیانه دو قطعه شامل: "باطری قلبی" و "دوربین چشمی" در کتلت غذای رستوران دانشگاه که به خوابگاه-3 دانشگاه گرگان انتقال داده بودند با قرار دادن عمدی کتلت محتوی باطری در بشقاب من توسط "سعید سلطانی نسب" که در حضور مامور اطلاعات در اتاق خوابگاه به نام "محمد آرخی" انجام شد. لذا درخواست ارسال نامه هایی از سوی دادگاه به 1)"کمیته امداد امام خمینی شهرستان بابل"، 2)"بنیاد حمایت از بیماران خاص شهرستان بابل" و 3)"بنیاد حمایت از بیماران سرطانی شهرستان بابل" مبنی بر تقاضای پرداخت مستمری، برخورداری از کمک های مادی و معنوی از سوی این کمیته و بنیادها به اینجانب "دکتر وحید تقی زاده" با کد ملی (2060319511) به دلایل: مبتلا شدن به بیماری های متعدد مانند: نارسائی قلبی مستند به نوار قلبی گرفته شده، تصاویر ام.آر.آی، نتایج تست عصب-عضله تایید کننده بیماری ام.اس و گواهی پزشکان که پیوست این لایحه می باشد. کارکرد قلبم با باطری قلبی چسبیده به دیواره داخلی معده ام انجام می شود، داشتن غده سرطانی بزرگ در پشت نخاع گردن، ام.اس (M.S/Carp Tunnel Syndrome)، پارکینسون (Parkinson)، دیابت نوع یک، کبد چرب در مرحله پیشرونده-3 (Grade-3)، مشکلات گوارشی، کم خونی و سایر بیماری های خونی و پوکی استخوان. همان طور که ملاحظه می فرمایید، من مبتلا به حداقل چهار نوع "بیماری خاص" شامل: 1)سرطان، 2)نارسائی قلبی و کارکرد قلبم با باطری قلبی، 3)ام.اس (M.S/Carp Tunnel Syndrome)، 4)پارکینسون (Parkinson) می باشم. قطع حقوق ماهیانه و عدم پرداخت مستمری بازنشستگی اینجانب از تاریخ 1/5/1398 تاکنون که موجب اتمام پول پس انداز جزئی اینجانب شده است و موجودی بانکی فعلی اینجانب صفر ریال است و طبق حکم دادگاه که پیوست این لایحه می باشد، اینجانب "معسر" (نیازمند به کمک مادی) نیز می باشم. شکستن چهار مهره ستون فقرات بدنم و دررفتگی کتف من که در اثر ضرب و شتم من توسط سروان احمدی و سه مامورش که اعزامی از کلانتری-14 امیرکلا بودند و پس از زدن دستبند داوطلبانه به دستم در 23/11/1393 در خانه پدری امیرکلا انجام شد که مغایر با قوانین ناجا و حقوق بشر می باشد. علت درگیری، حمله کردن نعمت بزرگی (قاتل سیده رضوانه فرشاد که در نقش شهید مجید تقی زاده هم بود) با چماق مستحکم چوبی 5/1 متری و شکستن ناحیه پیشانی سر من بود، که من هم از خودم دفاع نمودم و دفاع در اسلام، واجب کفائی می باشد. – پاره شدن ربات صلیبی زانوی پای چپ من به دلیل تزریق بیش از حد (اووردوز) آمپول رفع گرفتگی عضلات توسط پرستار خانم اسماعیلی (موبایل: 09031889552) اعزامی از درمانگاه رفیع گرگان واقع در ابتدای بلوار چاله باغ به آپارتمان استیجاری من در مجتمع مسکونی فارابی گرگان در تاریخ 23/5/1398 - شکستن بینی من با وارد نمودن ضربه محکم مشت توسط مامور اطلاعاتی ناشناس که در مهر ماه 1372 در اطراف میدان شهرداری گرگان، این ضربه را بدون دلیل به بینی من وارد نمود که در تصاویر ام.آر.آی نیز مشهود می باشد. این مامور ابتدا با دوستم و هم اتاقی من در خوابگاه یک "دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان" در مهر ماه 1372 به نام "حمیدرضا طراوتی" مشاجره نمود، اما در پایان مشاجره، مشت را به من زد و فرار کرد و هیچ ضربه ای به حمیدرضا طراوتی نزد! که نشان می دهد این هم سناریویی برای شکستن بینی من بود که درخواست مجازات ضارب و پرداخت دیه و غرامت به اینجانب را دارم. حدودا 24 سال بعد در سال 1396، این ضارب را به عنوان مسوول امنیت کنسرت در داخل سالن تاریک سینما سپهر ساری دیدم و فورا وی را شناختم که بر دوش من ضربه ای زد و گفت: ببخشید! که معذرت خواهی وی بخاطر آن ضربه مشت در سال 1372 بود. - شکستگی قفسه سینه من با ضربه بی دلیل مشت ابولحسن باقریان مرزونی در زمستان 1375 در خانه پدری - شکستگی استخوان مچ پای چپ من به دلیل فقر شدید کلسیم ناشی از سوء تغذیه و مصرف آب حاوی بنزین، مایع ظرفشوئی و شامپو بدن در زمستان 1399 در خانه پدری امیرکلا – شکستن و افتادن اکثر دندانهای پیشین و پسین من به دلیل ریختن اسید کلریدریک (HCl)، بنزین، مایع ظرفشوئی و شامپو بدن در بطریهای آب معدنی، نوشابه و دلستر من توسط وزارت اطلاعات – درخواست دیه و غرامت اصابت گلوله به پشت جمجمه سر من که مستند به تصاویر ام.آر.آی می باشد و با شلیک توسط خانم "سوتلانا ژورووا" (Mrs. Svetlana Zhurova) حدود ساعت 5 عصر در تاریخ 15/10/1383 در کنار خوابگاه دسکا مسکو انجام شد که بر همین اساس و سایر آسیبها، درخواست صدور گواهی و کارت جانبازی 70 درصد برای خودم را دارم - درخواست دیه و غرامت به دلیل ریختن سم عصبی نوویچوک (Novichok) در داخل بستنی من توسط گارسون شاغل در کلوب راسپوتین مسکو به نام خانم "یولا ژوکووا" (Mrs. Ula Zhukova) در خرداد ماه 1382 انجام شد که قبل از اولین ورود همسرم به روسیه در 4/4/1382 بود. لذا اینجانب درخواست ارسال نامه از سوی دادگاه به "اداره بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان بابل" مبنی بر تقاضای پرداخت مستمری، برخورداری از کمک های مادی و معنوی از سوی این بنیاد به "دکتر وحید تقی زاده" با کد ملی (2060319511) به دلایل: 1) شهادت برادرم (بسیجی شهید مجید تقی زاده) در عملیات کربلای-4 دفاع مقدس مورخه 4/10/1365، 2)شهادت خواهرم (شهید ناهید تقی زاده) همراه با 90 نفر از خویشاوندانم در عملیات تروریستی شلیک عمدی موشک "کروز" از عرشه ناو جنگی شماره 306 سواستوپل نیروی دریایی روسیه و انهدام هواپیمای بوئینگ مسافربری در نزدیکی شهر سن پترزبورگ روسیه در ساعت سه بامداد مورخه 4/5/1383، 3)صدور کارت جانبازی بالای 70 درصد برای اینجانب "دکتر وحید تقی زاده" با توجه به ترور نافرجام اول اینجانب با ریختن سم عصبی و بسیار خطرناک "نوویچوک" در داخل بستنی من توسط "یولا ژوکووا" در خرداد ماه 1382 که گارسون شاغل در کلوب راسپوتین مسکو بود و قبل از اولین ورود همسرم به روسیه در 4/4/1382 اتفاق افتاد. 4)صدور کارت جانبازی بالای 70 درصد برای اینجانب "دکتر وحید تقی زاده" با توجه به ترور نافرجام دوم اینجانب با شلیک عمدی و اصابت گلوله به پشت جمجمه سر اینجانب در زمان تحصیل در مقطع دکتری شیلات بورسیه وزارت علوم در تاریخ 15/10/1383 در نزدیکی خوابگاه دسکای مسکو توسط "سوتلانا ژورووا" که مستند به تصاویر ام.آر.آی پیوست این لایحه می باشد. 5)شکستگی چهار مهره کمر، دررفتگی کتف، شکستگی استخوان بینی، شکستگی جناق در قفسه سینه، پاره شدن ربات صلیبی زانوی پای چپ که مستند به تصاویر ام.آر.آی می باشد. قطع حقوق ماهیانه و عدم پرداخت مستمری بازنشستگی اینجانب از تاریخ 1/5/1398 تاکنون که موجب اتمام پول پس انداز جزئی اینجانب شده است و موجودی بانکی فعلی اینجانب صفر ریال است و طبق حکم دادگاه که پیوست این لایحه می باشد، اینجانب "معسر" (نیازمند به کمک مادی) نیز می باشم. همچنین، درخواست پرداخت خسارت وارده به وسایل برقی من به دلیل ضعیف بودن ولتاژ برق، اتصالی داشتن و خرابکاری در جریان برق خانه پدری که به گفته مامور اداره برق امیرکلا، به دلیل داغ بودن فیوز برق سمت چپ کنتور منزل (از سه فیوز موجود در کنتور برق) که مربوط به برق اتاق پذیرائی محل اقامت من می باشد و خرابکاری در سیستم برق منزل توسط اطلاعات، همه وسایلم خواهد سوخت که تا این لحظه وسایل ذیل سوخته است: مایکروویو ال جی – جاروبرقی سامسونگ – پنکه ایستاده پارس خزر – مانیتور کامپیوتر 15 اینچ NEC – ماهواره فول اچ دی آیکلاس – ماشین ظرفشوئی الگانس – کولر گازی پنجره ای ال جی – موبایل هوشمند سونی اکسپریا – موبایل جاوا نوکیا 6303 – دو دستگاه ست تاپ باکس – دوربین عکاسی سونی – چندین شارژر موبایل – چندین هدفون، هنزفری و هدست – چندین محافظ دیجیتالی ولتاژ برق منزل – سوختن سریع چندین لامپ کم مصرف و لامپ LED، که تعدادی از این دستگاهها در اثر خرابکاری در جریان برق منزلم در گرگان و امیرکلا خراب شده است و تعدادی هم بصورت فیزیکی در منزل توسط مامورین اطلاعات تخریب شده است. لذا با توجه به جمیع موارد مذکور و جهت تامین هزینه ازدواج و مهاجرت دائمی به کشور آمریکا، لطفا حداقل مبلغ بیست و هشت تریلیارد دلار آمریکا (28 Trillion USD) بابت دیه، غرامت و خسارت اموال به من پرداخت نمایید تا بتوانم با نازنین خانم در گرگان، ازدواج نمایم که امیدوارم این مبلغ، فورا در قالب ویزا کارت بین المللی از بانک جهانی سوئیس یا آمریکا، به اینجانب پرداخت گردد. بهرحال با داشتن امکانات مادی و رفاهی، می توان با نازنین خانم در گرگان ازدواج نمود و اگر هم نتوانستم با شخص مورد علاقه ام در ایران ازدواج نمایم، می توانم با یکی از دختران ایرانی مقیم آمریکا ازدواج نمایم. تاکنون موارد متعددی از اقدام به قتل اینجانب رخ داده است که بصورت موردی به شرح ذیل می باشد: 1)ریختن سم عصبی خطرناک "نوویچوک" (Novichok) در بستنی من توسط "یولا ژوکووا" در کلوب راسپوتین مسکو در خرداد 1382، 2)شلیک و اصابت گلوله به پشت جمجمه سرم توسط "سوتلانا ژورووا" مورخه 15/10/1383 در مسکو، 3)اقدام به خفه کردن من در خواب توسط "کمال" کارمند بانک تجارت دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان در آپارتمان آبشار-2 گرگان در سال 1390، 4)شلیک به سرم با قرناصه از بالای برج میلاد تهران در بهار 1392، 5)اقدام اول به قتل من توسط "خلیل زوارزهی" (ملقب به: خلیل گراز) در مجتمع محراب گرگان در سال 1393، 6)اقدام دوم به قتل من با سموم و خفه نمودن توسط "خلیل زوارزهی" در زندان گرگان در 18 تا 20 فروردین 1397، 7)اقدام به زیر گرفتن من با خودرو در نزدیکی مجتمع فارابی گرگان در اردیبهشت 1396، 8)زورگیری از من توسط "امیر یزدی زاده" در خیابان آذر-2 گرگان در 16/6/1396، 9)فروش نوشابه انرژی زای ردبول (Red Bull) تقلبی حاوی "اسید سولفوریک" (H2So4) که با نوشیدن اولین جرعه آن، داشتم خفه می شدم که در سوپرمارکت روبروی سینما کاپری گرگان، جنب شرکت مسافربری "همسفر" خریدم که در تابستان 1396 بود، 10)ریختن اسید کلریدریک (HCl)، بنزین، مایع ظرفشوئی و شامپو بدن در آب و نوشابه خریداری شده در گرگان در سالهای 1397 و 1398 توسط وزارت اطلاعات، 11)ریختن اسید کلریدریک (HCl)، بنزین، مایع ظرفشوئی و شامپو بدن در آب و نوشابه خریداری شده در بابل در سالهای 1398 تا 1401 توسط وزارت اطلاعات، 12)ریختن اسید کلریدریک (HCl)، بنزین، مایع ظرفشوئی، پرمنگنات مس "Cu(Mno4)2" و اسید سولفوریک (H2So4) در حفره روباز آب چاه منزل پدری توسط "سعید کرامت" در سالهای 1398 تا 1400 که منجر به شکستن و افتادن اکثر دندانهای من شد، 13)پمپاژ گارهای سمی خطرناک به داخل اتاقم توسط مامور اطلاعات در منزل همسایه سمت چپ منزل پدری مجاور اتاق پذیرائی در سالهای 1398 تا 1401 در خانه پدری امیرکلا، 14)دادن غذا، آب و هوای سمی به من از سال 1365 تا 1401 توسط وزارت اطلاعات که منجر به تخریب کامل سلامتی من گردید، 15)قتل عام حداقل 418 نفر از کل اعضای خانواده، خویشاوندانم و هموطنانم توسط وزارت اطلاعات ایران و روسیه از سال 1365 تا 1401 (در 36 سال متوالی)، 16)حمله "رامین طبری" در کنار درب منزل پدری به من که توانستم فورا درب منزل را ببندم و از درگیری پیشگیری کنم و حدود ساعت 6 عصر در بهمن ماه 1399 اتفاق افتاد و لامپ تیر چراغ برق سوخته بود و کوچه تاریک بود و صورت فرد مهاجم را نتوانستم تشخیص دهم. البته یک هفته قبل از این ماجرا، مامورین اطلاعات، عمدا لامپ تیر چراغ برق را بصورت عمدی سوزاندند تا در زمان درگیری، نتوانم چهره فرد مهاجم را شناسایی کنم و همین مورد، شک مرا برانگیخت و من در کنار درب منزل پدری در حالت آماده باش کامل بودم. من منتظر پیک موتوری بودم تا پرینت لوایح را برایم بیاورد که فرد مهاجم در این زمان انتظار به من حمله نمود و به همین دلیل، من ماهها، به دلیل عدم داشتن تامین جانی، نتوانستم زباله منزل را در سطل زباله سر کوچه تخلیه کنم و منتظرم که پول خود را از دادگاه بگیرم و با گرفتن کارگر خدماتی جهت و نظافت منزل اقدام کنم، 17)در تابستان 1396 هم وقتی شبها در اطراف میدان ناهارخوران گرگان قدم می زدم، به دلیل احداث "سالن مخفی زیرزمینی (دیسکو) در زیر میدان ناهارخوران گرگان" که دارای دو درب مخفی از درب انباری داخلی سمت چپ "رستوران بهشت هیرکان" و "هتل جهانگردی گرگان" می باشد و این دو مسیر با تونل زیرزمینی بهم متصل می باشند، مامورین مخفی آگاهی گرگان با لباس شخصی مزاحم من شدند و جیب شلوارم را پاره کردند و با پلیس 110 هم تماس گرفتم که با تاخیر زیاد آمدند و عملا هیچ برخوردی با این افراد نکردند. عملا نتیجه همه این قتل عام 418 نفر، جنایات و مزاحمت های وزارت اطلاعات علیه من از سال 1360 تا 1401 به مدت چهل و یک سال متوالی، که در دادگاه های ایران، هیچ دیه و غرامتی تاکنون به من پرداخت نگردید، منجر به تحریم ایران و روسیه و لغو برجام نیز گردید!

روایتی منسوب به امام سجاد (ع) و امام رضا (ع):

"مَن لَم يَشكُرِ المَخلوقَ لَم يَشكُرِ الخالِقَ": "كسى كه از مردم تشكّر نكند از خدا هم تشكّر نكرده است"

"وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَي الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّه وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ": (قصص 5)

ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم‌(قصص 5)

"يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْکُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ": (آیه 7 سوره محمد "ص")

"ای کسانی که ایمان آورده اید ، اگر خدا را ( پیامبر و دین و کتاب او را ) یاری نمایید خدا هم شما را ( در رسیدن به اهدافتان ) یاری می کند و قدم های شما را استوار می دارد": (آیه 7 سوره محمد "ص")

"خدایا جهان پادشاهی تو راست زما خدمت آید خدائی تو راست" (شرف نامه نظامی گنجوی)

"در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد"

"جلوه ای کرد رخت، دید ملک عشق نداشت عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد" (حافظ شیرازی)

"آن یار کز او خانه ما جای پری بود سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود" (دیوان حافظ شیرازی)

"در خرابات مغان، نور خدا می بینم این عجب بین که چه نوری ز کجا می بینم"(دیوان حافظ شیرازی)

"نام احمد نام جمله انبیاست چون که صد آمد، نود هم پیش ماست" (مثنوی معنوی مولوی)

"ای نازنین، ای نازنین در آینه ما را نبین کز شرم این صد چهرگان، در آینه افتاده چین"

"نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم دیگر اکنون با جوانان ناز کن، با ما چرا" (استاد شهریار)

"در کشور عشق، کسی رهبر نیست هیچ شاهی به گدا، سرور نیست"

"تا که خاک در میکده عشق شدم هر دم آید غمی از نو به مبارکبادم"

"هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم، دوام ما"

"وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ": (آیه 54 سوره آل عمران)

و (دشمنان عيسى) توطئه خود را (براى كشتن او) بكار بستند. خداوند نيز تدبير خود را (براى حفظ او) بكار برد و خداوند بهترين تدبير كننده است: (آیه 54 سوره آل عمران)

“And (the enemies of Jesus) conspired, (to kill him), and God used His skill for nullifying of their conspiracy (to protect him), and indeed God is the best skillful, who nullifies the conspiracy!”: (Quranic verse: Aal-e-Omran – Section: 54)

«И (враги Иисуса) сговорились (убить его), и Бог использовал Свое умение, которое аннулировал их заговор (чтобы защитить его), и действительно, Бог является самым умелым, кто аннулирует заговор!»: (Коранический стих: Аал-э-Омран - Раздел: 54)

"يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ يَأْکُلَ لَحْمَ أَخيهِ مَيْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحيمٌ" -12 : (سوره حجرات – آیه:12)

"اى کسانى که ایمان آورده اید، از گمان هاى بد درباره دیگران ـ که بسیار هم هست ـ بپرهیزید و به آنها توجه نکنید، چرا که بعضی از گمان ها گناه است، و درصدد کشف عیوب مردم نباشید، و یکدیگر را غیبت نکنید که غیبت مؤمن بسان این است که کسى گوشت مرده برادر خود را بخورد; آیا هیچ کسی از شما دوست دارد که گوشت جسد مرده برادرش را بخورد؟ شما یقینا از این کار کراهت دارید; پس غیبت را نیز ناخوشایند بدانید و از خدا بترسید و به درگاه او از این گناهان توبه کنید که خداوند بسیار توبه پذیر و مهربان است." -12: (سوره حجرات – آیه:12)

“O you who believe, refrain from bad doubt about others, which are many, and don't act on them, for some thoughts are sinful, and don't be seeking to discover the faults of the people, and don’t talk about the faults of absent people, that talking about the faults of absent people is like someone eating the dead meat of his brother; Would any of you like to eat the meat of his dead brother? You definitely hate it; So consider the talking about the faults of absent people is unpleasant and fear God and repent to Him of these sins that God is a very acceptor of repent and kind.”: (Quranic verse: Hojaraat – Section:12)

«О вы, кто верует, воздерживаться от сомнений в отношении других, которых много, и не действуйте в соответствии с ними, потому что некоторые мысли греховны, и не пытайтесь обнаружить недостатки людей, не говорите о недостатких отсутствующих людей, который говорить о недостатках отсутствующих людей, значает как кто-то ест мертвое мясо своего брата; Кто-нибудь из вас хотел бы съесть мясо его мертвого брата? Вы определенно ненавидите это; Так что считайте, что говорить о недостатках отсутствующих людей неприятно, и бойтесь Бога и покайтесь перед Ним в этих грехах, что Бог очень принимает покаяние и добр.»: (Коранический стих: Ходжараат - Раздел: 12)

"کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا": "هر روزمان عاشوراست و همه سرزمین مان کربلاست"

"با خدا باش، پادشاهی کن بی خدا باش، هر چه خواهی کن"

"دل اگر خدا شناسی، همه در رخ علی بین به علی شناختم من، به خدا قسم خدا را"

"مردان خدا پرده پندار دریدند یعنی همه جا، غیر خدا هیچ ندیدند"

"اوقات خوش آن بود که با دوست بسر رفت باقی همه بی حاصلی و بیخبری بود"

"برادر که در بند خویش است، نه برادر و نه خویش است!"

"گنه کرد در بلخ، آهنگری به شوشتر زدند، گردن مسگری!"

"من از بیگانگان هرگز ننالم که با من هر چه کرد، آن آشنا کرد"

"مصلحت دید من آنست که یاران همه کار بگذارند، خم طره ی یاری گیرند"

"می بهشت و سایه طوبی و قصر حور با خاک کوی دوست برابر نمی کنم"

"دانی که چنگ و عود، چه تقریر می کنند پنهان خورید باده، که تعزیر می کنند!"

"ناموس عشق و رونق عشاق می برند عیب جوان و سرزنش پیر می کنند!"

"می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب چون نیک بنگری، همه تزویر می کنند!"

"در عهد پادشاه خطابخش جرم پوش حافظ قرابه کش شد و مفتی پیاله نوش"

"ای پادشاه صورت و معنی که مثل تو نادیده هیچ دیده و نشنیده هیچ گوش"

"تو را آتش عشق اگر پر بسوخت مرا بین که از پای تا سر بسوخت!"

"چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار"

"تو کز محنت دیگران، بی غمی نشاید که نامت نهند، آدمی"

"هر آنکو خاطر مجموع یار و نازنین دارد سعادت همدم او گشت و دولت همنشین دارد"

"لب لعل و خط مشکین، چو آنش هست و اینش نیست"

"بنازم دلبر خود را، که حسنش آن و این دارد "

"به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم نظر به سوی تو آرم، غلام کوی تو باشم"

"آن یکی شیر است اندر بادیه آن یکی شیر است اندر بادیه" (صنعت ادبی جناس تام)

"آن یکی شیر است، آدم می خورد آن یکی شیر است، آدم می خورد" (صنعت ادبی جناس تام)

"تا از او گشتی، همه چیز از تو گشت تا از او گشتی، همه چیز از تو گشت" (صنعت ادبی جناس تام)

با سپاس ویژه

دکتر وحید تقی زاده

نسحه ویرایش شده در: 1401/11/7

Mobile, Rubika & Eitaa Iranian messenger: +989118770569 Email: [email protected]

New Telegram ID & Number: @Drvahid13548 & +989015939962

Instagram Direct: DRVAHIDTAGHIZADEH Blogs: https://vahidtaghizadeh54.wixsite.com/blog & www.vahidtaghizadeh.blogfa.com

لینک کلیپ سینمایی های دکتر وحید تقی زاده در گوگل درایو - 1397/11/3:...
ما را در سایت لینک کلیپ سینمایی های دکتر وحید تقی زاده در گوگل درایو - 1397/11/3: دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : vahidtaghizadeh بازدید : 158 تاريخ : سه شنبه 25 بهمن 1401 ساعت: 18:56